محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

محمد امین

طویله حسنک!!!

اغلب بچه ها مشارکت فعال دارن در روند قصه گویی مامان ها. محمد امین هم از این قاعده مستتثنی نیست.قبلا که قصه های بی سر و صدا براش میگفتم خیلی با این قضیه مشکلی نداشتم چون این مشارکت فعال در این مرحله که پسرک هنوز نمیتونه خیلی خوب صحبت کنه، محدود میشد به تکرار برخی از اسامی .. اما غافل از اینکه پسرک بلد نیست خوب حرف بزنه اما بلده صدای حیوانات رو در بیاره و این شد که مرتکب خطا شدم و داستان قدیمی کتاب دوم دبستان یعنی حسنک کجایی رو براش تعریف کردم! نتیجه این شد که حضرت استاد اسم هر موجودی رو که میشنیدن صدای اون رو درمیاوردن و خونه ما ساعت 10:30 شب رسما شده بود طویله حسنک!!! شاید امشب داستان تصمیم کبری رو براش بگم، حداقل توش حیوون نداره...
25 شهريور 1392

دبااا

قبلا هم گفته بودم که محمد امین عااااااااااااااااااشق کبابه؛ اینقدر که از صبح علی الطلوع که بیدار میشه در جواب این سئوال فلسفی که " امروز چی بخوریم؟" میگه "دباا" که یعنی همون کباب خودمون و البته اینقدر هم عاقله که حتی اگه نیمرو خورده باشه باز در جواب این سئوال که "ناهار یا شام چی خوردی؟" با افتخار و البته عشوه ای مثال زدنی میگه : "دبااا" و ذوق میکنه! حالا شما موقعیتی رو تصور کنید که این پسرک عشق کباب بره به یه چلوکبابی با اون همه کباب واقعی! نتیجه این میشه که به محض ورود به چلوکبابی نسبتا باکلاس، با شنیدن بوی کباب،  در برایر دیدگان همه روبه خاله جانش بلند میگه که ...(این نقطه چینها اسم خاله جونشه!!!)! هامه؛ دباااااا یکی ندونه فکر م...
23 شهريور 1392

اندر حکایت من و دوستام

سلام دوستای خوبم تصمیم گرفتم که از این به بعد عکسای دوستام رو هم توی وب خودم بذارم تا شماها هم دوستای منو بشناسین  از راست به چپ: محمد حسین؛ من یعنی محمد امین جان!؛ محمد رضا این دو تا برادر از فامیلای مامانم هستن و با من هم خلیل دوست هستن. به زودی عکسای تازه ای میذارم از بازی با شن و ماسه و فرغون که اختراع ما سه تاس!!! توی این یکی هم شخصیت جدیدی نیست که نیاز به معرفی داشته باشه!!! ...
9 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد امین می باشد